کد مطلب:33490 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:169

انبیاء انسان را بخوبی می شناختند و لذا در کار مبارزه با بدی











انبیاء واقعا در این دنیا مهمترین و موثرترین كسانی بودند كه در برابر بدی ها و به طور كلی در برابر شیطان قد علم كردند. عالی ترین و عمده ترین جنبه ی دعوت ایشان نیز همین امر بود. آنان آدمیان را مخاطب قرار می دادند و بدون توسل به قهر با آنها سخن می گفتند و حقیقتا موفق ترین عاملان در این عالم بودند.

[صفحه 60]

اما اگر از چشم دیگری به این پدیده نگاه شود، انبیاء ناموفق بودند، زیرا اگر بنا را بر این امر بگذاریم كه پیامبران می خواستند انسانی ذاتا متفاوت پدید آورند و كاری كنند كه همه ی آدمیان تابع و مطیع پیام ایشان باشند، كسی گناه نكند، كفر و عناد نورزد و...، آنگاه آنان را از این حیث بسیار ناموفق خواهیم یافت. ولی حق اینست كه چنین نبود و پیامبران گر چه كفر را نمی پسندیدند، اما هوس ریشه كن كردن آن را هم نداشتند. قرآن كسانی را كه چنین هوسی دارند جاهل خوانده است و به پیامبر تاكید می كند كه تو نمی توانی همه ی آنان را به هدایت آوری.

و اگر اعراض آنان را از این كلام بر تو گران می آید اگر می توانی زمین را سوراخ كن یا به آسمان برو و بر ایشان نشانه ای بیاور، (اما بدان كه نمی توانی آنان را قانع كنی) و اگر خدا می خواست همه را هدایت می كرد، پس از جاهلان مباش

و ان كان كبر علیك اعراضهم فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الارض او سلما فی السماء فتاتیهم بایه و لو شاء الله لجمعهم علی الهدی فلا تكونن من الجاهلین ( انعام، 35)

لكن اگر به دعوت انبیاء و مكتب ایشان به نحو دیگری بنگریم و معتقد باشیم كه آنان در این عالم بانگ خود را در افكندند و دعوت خود را منتشر كردند و در این كار واقعیت وجود انسان و عالم را نیز در نظر داشتند، مساله كاملا متفاوت خواهد شد. انبیاء در یك دنیای خالی سخن نمی گفتند و در یك جاده ی خالی نمی راندند. در این جاده انواع وسیله ها از جهات مختلف در تردد بودند. و ایشان حركت خود را با مجموع این عوامل و وسایط تنظیم می كردند و بخوبی می دانستند كه در میانه ی راه گردنه هست، تصادف هست، مانع هست و... پیامبران با علم به این امور در این عالم كار می كردند. وقتی كه آدمی این واقعیتها را بشناسد اساسا انتظارش از دعوت، متفاوت است با انتظار كسی كه معتقد است اصلا جاده و ماشین و

[صفحه 61]

راننده و مقاومت و توقفی در كار نیست و همه چیز مقهور و مسخر اوست.

پیامبران از واقعیت وجود انسان و ساختمان این عالم آگاه بودند و می دانستند كه رسالتشان، از انسانیت انداختن انسان نیست. اگر ما آدمیان واقعیت این امور را درك كنیم، در خواهیم یافت كه از قضا انبیاء در كار خود بسیار موفق بوده اند.


صفحه 60، 61.